.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
دیپلماسی فعال « بزرگ نیا » در پایتخت و مکاتبه با هاشمی ؛
خانه نیما یوشیج در تهران سفره خانه می شود!
شمال نیوز : خریدار خانه پدر شعر نو در تهران، دو ماه و نیم پس از رای خروج اثر از ثبت ملی می‌گوید: خانه «نیما» را سفره‌خانه می‌کنم./ مدیر کل میراث فرهنگی مازندران میگوید صاحب ملک به دنبال تخریب خانه است.....

شمال نیوز : مردی که دیوار خانه «نیما یوشیج» را با قدم هایش اندازه می‌کند، خریدار است. او عصبانی است که «روز یکشنبه ١۵ نفر با لباس فرم، انگار که به مراسم ختم آدم بزرگی آمده‌اند، در را به زورِ چکش باز کرده‌اند» و حیاط و خانه را وارسی کرده اند. پیرمردِ همسایه دیوار به دیوار می‌گوید وقتی جماعت می‌رفتند، گفتند چند روز دیگر تکلیف این خانه معلوم می‌شود. برای خریدار که اوقاتش تلخ‌تر شده تکلیف از همین حالا معلوم است: «الحمدلله که خونه از ثبت ملی دراومد. می‌خوام زودتر اینجا رو سفره خونه کنم.» این را می‌گوید و زیپ کاپشن چرمی اش را باز می‌کند و نفس عمیقی می‌کشد.

سر کوچه «رهبری» ِ. امروز و سابقاً «نیما» که کوچه‌ای سه متری بود و حالا عریض‌تر است، خانه نیما کنج حیاطی که عالمی آشغال در آن ولو شده، کز کرده است. اهل محل می‌دانند که اینجا خانه «پدر شعر نو» در تهران بوده، اما حال و روز خانه دیگر به این اسم و رسم نمی‌خورد. از دیوار کوتاه کناری می‌شود سر بلند کرد و وضع حیاط را دید که چند مبل زهوار در رفته کنجش افتاده اند، زمینش پر از آت و آشغال است و درخت‌ها خشکیده و بی جان‌اند. خانه هم تعریفی ندارد؛ بنایی پهلوی که رنگ آبی دیوار‌های دو اتاق تو در تویش پوسیده، یکی از پنجره هایش را از قاب درآورده و شیشه در‌ها و پنجره‌های دیگر را شکسته اند.

عکس و نوشته سند نیست

سال‌هاست، در این کوچه، خانه‌ها عقب نشسته اند و باغ‌ها به ساختمان‌های تنگ چند طبقه تبدیل شده اند. بساز و بفروش‌ها منتظرند که این خانه هم به چنگشان بیفتد تا سهم خیابان عریض شده را بدهند و باقی را بسازند و ببرند بالا. خانه نیما با سقف شیروانی و هشت ستون آبی اش وسط ساختمان‌های یک شکل سنگی، زیبای خفته است؛ بیغوله‌ای که ١٦ سال پیش وقتی دیوار بیرونی اش را تخریب کردند، «سیمین دانشور» به دادش رسید و در فهرست آثار ملی ثبتش کردند تا سه سال پیش که دیگر اسباب و اثاثیه زندگی هم در آن نماند و سازمان میراث فرهنگی هم یادش رفت که باید مراقبش باشد.

٢ ماه و ١٢ روز پیش صاحب خانه آمد و تابلوی شماره ۴۶۰۳ را از دیوار خانه برداشت و قصه به امروز رسیده که خریدار افتاده به متر کردن خانه تا ببیند بعد از عقب نشینی چقدرگیرش خواهد آمد و سفره خانه جای چند تخت و قلیان خواهد داشت.

از پنجره خانه پیرمرد که صاحب یکی از واحد‌های همسایه سنگی دست چپ خانه نیماست، پیداست چه بلایی به سر خانه شاعر آمده: «وقتی خالی شد، راه باز برای آدم‌های بی خانمان و معتاد‌ها باز شد تا از این دیوار کوتاه بالا بیایند، شیشه‌ها را بشکنند و همه چیز را خراب کنند.» کم و بیش رهگذرانی که گذرشان به این کوچه می‌رسد، چند دقیقه‌ای سر و گوشی آب می‌دهند و پیگیر می‌شوند که واقعا قرار است تنها یادگار نیما یوشیج در دزاشیب تخریب شود؟

این خانه سفره خانه می‌شود

مرد خریدار وقتی می‌شنود که روز یکشنبه ١٥ نفر با چکش در خانه را باز کرده اند، عصبانی می‌شود و می‌گوید: «کی؟ کِی؟ کسی حق نداشته. آقای مسجدی، مالکش رفیقمه. همین دیشب با هم بودیم.» اسمش «آقای نوری» است.

«با خانه نیما چه می‌کنید؟» با خونسردی می‌گوید که سفره خانه اش می‌کند. «گفتن ٨ میلیارد تومان می‌فروشن. شهرداری مدعی بود که اینجا آثار ملی است. الحمدلله که خارج شد. دادگاه به نفع ما رأی داد.» صاحب خانه کیست؟ جواب می‌دهد: «آقای مسجدی. سه دانگ به نام یک نفر. دو دانگ به نام یک نفر و یک دانگ آخر هم به نام یکی دیگر. یعنی سه تا مالک دارد.» آمده تا خانه را متر کند.
خانه نیما سفره خانه می شود!

کنار دیوار عقب نشینی کرده همسایه، قدم‌های بلند بر می‌دارد: «باید عرض بالایی رو متر کنم، می‌دونید که؟ اصلاحی می‌خوره، هم از ضلع جنوبی، هم از بالا.» همسایه راه می‌دهد تا زمین پارکینگ را اندازه بزند و خریدار می‌پرسد: «اندازه عرض خونه تون چنده؟» پیرمرد می‌گوید: «بالاخره باید تکلیفش روشن شود.» و آقای نوری که دیروز دفتر مالک بوده و حالا منتظر کلید است، با آب و تاب جواب می‌دهد: «روشن است. فقط باید مجوز بگیریم. شهرداری هم حریم رو معلوم کرده. این هم کپی سند.

باید بررسی کنم، ببینم بعد از اصلاح چقدر از زمین می‌مونه. از این طرف ٦ متر می‌ره، ٦ متر هم از عرض. سند اولش، اونی که مال زمان نیما بود، ٥٨٦ متر بود. ولی الان طبق سند از اصلاح شده اش ٣٩٦ متر مانده. با این وضعی که من می‌بینم بعد از اصلاح ٣٠٠ متر به زور می‌مونه. اول از همه باید بازسازی اش کنیم تا موقتا سفره خونه شه. البته اگر با یکی از وراث توافق کنم اینطور می‌شه. اصل کاری هم انجام شده.» اصل کاری رای به خروج خانه شاعر از آثار ملی است، تنها به این دلیل که اسناد از نظر دادگاه ارزشمند نبوده اند.

«خُب نیما یوشیج وقتی می‌آمده تهران، اینجا ساکن می‌شده. یکی از این اشخاصی بود که اهل ادب و این‌ها بود. سندی هم به نام نداشت. میراثی‌ها استناد کرده بودن به نوشته‌های نویسنده‌ای که خونه اش همین بغله. شکر خدا دادگاه رد کرد. نمی‌دونم بنده خدا اجاره نشین بود یا نه، اما خونه مال خودش نبود، مطمئنم. چون سندش نیست. آقای مسجدی معروف؛ که الان خونه مال خودشه، چند ملک جا‌های دیگر هم داره. ولی ملک «تابلو» اش همینه که به خاطر رفت و آمد نیما سر و صدا کرده. سر جمع چیز خاصی هم نداره با این همه اصلاحی.»

دیپلماسی فعال بزرگ نیا در پایتخت / به رئیس شورای شهر تهران نامه نوشتیم

دلاور بزرگ نیا مدیر کل میراث فرهنگی و صنایع گردشگری مازندران در این رابطه می گوید: بهتر است تا این خانه مانند خانه های تاریخی دیگر مانند منزل دکتر شریعتی خانه موزه شود.

وی در ادامه اظهار کرد با وجود اینکه این موضوع به اداره ما در مازندران مربوط نمی شود اما به خاطر نمیما یوشیج که اصالتی مازندرانی دارد ما تا حد توان تلاش می کنیم تا خانه پدر شعر نو از تخریب در امان بماند.

بزرگ نیا گفت در همین رابطه نامه ای به رئیس شورای شهر تهران تحویل داده ایم و از شهرداری تهران خواستیم خانه نیما را از مالک خریداری کند و با تبدیل آن به خلنه موزه نیما  حافظ آن باشد.

دلاور بزرگ نیا در ادامه گفت مالک به دنبال تخریب خانه نیما و ساخت ساختمانی جدید است، اداره میراث فرهنگی تهران باید مردانه بایستد و جلوی تخریب خانه را بگیرد، اگر خانه نیما ارزش ثبت داشته که ثبت شده است پس مسئولین مرتبط هم باید برای حفظ آن تلاش کنند.

بزرگ نیا در مورد اینکه آیا مالک واقعا قصد دارد خانه نیما را به سفره خانه تبدیل کند گفت این کار بعید است چراکه مالک وقتی تلاش می کند تا خانه را از ثبت ملی خارج کند پس یقینا قصد تخریب آن را دارد به این دلیل که برای ایجاد سفره خانه با همان بنا مخالفتی وجود ندارد. شاید با مطرح کرئن این بحث قصد دارد فشار و حساسیت ها را کم کند.

چند سوال و ٤٧ تذکر

تا قبل از این کمتر کسی پا پی خانه نیما بود. این چند وقت چنان شده که حتی، ۴۷ نفر از نمایندگان در مورد تعلل در نگهداری از خانه نیمایوشیج به وزیر ارشاد تذکر داده اند. بیشتر از دو ماه طول کشید تا این خبر برسد که خانه نیما از ثبت خارج شده و هر لحظه امکان تخریبش هست. وقتی این اتفاق افتاد گروهی از شاعران، نویسندگان و هنرمندان بیانیه‌ای نوشتند و برای جلوگیری از تخریب خانه نیما در تهران و پیگیری بازسازی آن و تبدیلش به خانه شعر معاصر ایران، امضایش کردند.

آن‌ها در این بیانیه چند سوال پرسیده اند: نقش سازمان میراث فرهنگی در ثبت و نگهداری منزل نیما یوشیج پدر شعر امروز ایران چیست؟ اگر این خانه در فهرست اثار ملی به ثبت رسیده است علت خارج شدن آن از این فهرست چیست و چرا با وجود ثبت شدن در فهرست آثار ملی در سال‌های گذشته، هیچ گونه تلاشی برای حفظ و نگهداری و کاربری فرهنگی این ملک انجام نشده است؟ و چرا این بنا در حال حاضر به ویرانه‌ای تبدیل شده است؟ از این سازمان می‌خواهیم که روند پیگیری خود برای جلوگیری از خروج این خانه از فهرست میراث ملی را به صورت روشن و شفاف بیان کرده و توضیح دهد که چرا موفق به نگهداری این بنا در فهرست آثار ملی نشده است؟


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 1.248 seconds.